بر اساس آمار سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۵ روزانه حدود ۶۰۰ هکتار از جنگلها و مراتع خود را ازدستدادهایم که از این میزان حدود ۲۷۷ هکتار فقط جنگل بوده است، یعنی طی بازه زمانی ۱۵ساله یکمیلیون و ۵۰۰ هزار هکتار از جنگلها و یکمیلیون و ۶۰۰ هزار هکتار مراتع کشور از بین رفته است. همچنین بر اساس اعلام انجمن علمی جنگلبانی کشور، در سال ۱۴۰۰ نیمی از جنگلهای هیرکانی موجود هم به جنگلهای مخروبه تبدیلشده است و بهشدت در آستانه فروپاشی قرار دارند، در زاگرس نیز ۳۰ درصد جنگلها در معرض خشکی کامل قرارگرفتهاند و ۱۵ میلیون درخت بلوط را طی مدت دو دهه گذشته ازدستدادهایم.
تیشه به ریشه جنگل
کشور ما در حالی جنگلهای خود را از دست میدهد که متوسط سرانه جهانی جنگل ۱۷ صدم هکتار اعلامشده، اما این سرانه در ایران هشتدهم درصد است؛ یعنی سرانه هکتار جنگلی که به ایرانیان تعلق میگیرد کمتر از ۱۷ صدم هکتار هست، درحالیکه متوسط تعلق سرانه جنگل در بین دیگر ساکنان کره زمین ۸ دهم هکتار است، به این معنا که ایرانیان کمتر از یکچهارم مردم ساکن در کره زمین از جنگل سهم دارند و این آمار نشان میدهد که ما باید چهار برابر بیشتر از سایر کشورها به حفظ رویشگاههای جنگلی خود در هیرکانی، ارسباران، زاگرس، توران و سواحل خلیجفارس و دریای عمان بیندیشیم و درواقع همین وضعیت وخیم جنگلهای کشور بود که موجب شد «طرح تنفس جنگل» مطرح شود و پس از بررسیهای علمی و کارشناسی این طرح از اواخر سال ۱۳۹۵ به اجرا گذاشته شد که بر اساس آن در پایان سال سوم اجرا، هرگونه بهرهبرداری تجاری و صنعتی از چوب جنگلهای کشور ممنوع شد و دولت نیز مجاز به تمدید قراردادهای طرحهای جنگلداری که مدت اجرای آن به اتمام میرسید، نبود. اما سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری پس از مدتی از اجرای طرح اعلام کرد که این طرح طبق قانون برنامه ششم توسعه به مدت پنج سال عملیاتی خواهد شد و در صورت نیاز در برنامه هفتم توسعه نیز تمدید میشود.
طرح ملی جنگلها روی کاغذ مانده است
یک پژوهشگر مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور در خصوص تأثیر طرح تنفس جنگل بر جنگلهای کشور به «قدس» میگوید: طرح تنفس سابقهای طولانی دارد و نخستینبار این طرح به پیشنهاد مرحوم دکتر مهاجر (که از جنگلشناسان معروف ایران بود)، پیگیری شد و هدف از این طرح متوقف کردن برداشت چوب از جنگلها و ادامه طرحهای جنگلداری بود. این طرح تأکید بر ادامه طرحهای جنگلداری داشت به این معنا که مدیریت جنگلها رها نشود و در مسیر حفاظت از جنگل و احیا ادامه یابد. اما اینکه طی سالهای اخیر چه اتفاقاتی افتاده و طرح تنفس چگونه اجراشده، موضوعی قابلبحث است.
احمد رحمانی ادامه میدهد: اجرای طرح تنفس و ممنوعیت برداشت چوب از جنگل به این معنا بود که درآمدی از جنگل حاصل نشود، اما باتوجهبه اینکه بخشی از قاچاق چوب از سر نیاز توسط جنگلنشینان انجام میشود، ایجاد اشتغال در مناطق جنگلی و حاشیه جنگلها برای افراد نیازمند شغل ضروری بود و دولت باید همزمان با اجرای طرح تنفس تمهیدات لازم برای اشتغال جنگلنشینان را میاندیشید.
وی بابیان اینکه همزمان با اجرای طرح ملی جنگل مقرر گردید ظرف مدت یک سال پیشنویس طرح ملی جنگل نیز آماده شود، میافزاید: تا امروز این طرح نوشتهنشده و طرح تنفس در فرایند اجرا با اهداف پیشبینیشده فاصله گرفته و موجب ازبینرفتن جادههای جنگلی و افزایش قاچاق چوب شد و درواقع به دلیل ضعف مدیریتی در اجرا این طرح از مسیر ریکاوری جنگلها خارج شد.
طرح تنفس بیتأثیر نبوده است
دکتر رحمانی ادامه میدهد: نخستین اولویت این طرح حفاظت از وضعیت موجود جنگلها بود که متأسفانه این مهم از سوی سازمانهای متولی بهدرستی انجام نشد و مانع تحقق اهداف طرح تنفس جنگلها گردید.
به گفته این پژوهشگر؛ بااینحال اجرای طرح تنفس جنگل در بهبود وضعیت جنگلهای کشور تأثیر داشته است، اگرچه مشکلات متعددی همچون چرای بیرویه دام، تغییر کاربری، قاچاق چوب، ریختن زباله و تجاوز به حریم جنگلها را قبل از اجرای طرح تنفس داشتیم و همچنان هم داریم، اما با اجرای این طرح حداقل قطع درختان ممنوع شد، درحالیکه تا پیش از آن هزاران کامیون الوارهای چوبی را از مناطق جنگلی خارج میکردند که از چندین سال قبل از ۲ میلیون مترمکعب در سال شروعشده و طی سالهای قبل از اجرای طرح تنفس به ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار مترمکعب رسیده بود.
قاچاق چوب ریشه در فقر جنگلنشینان دارد
حیدری در خصوص تأثیر طرح تنفس جنگل بر میزان قاچاق چوب از جنگلهای زاگرس و هجومآوردن قاچاقچیان چوب بهسوی این جنگلها اظهار میکند: طرح تنفس جنگل برای جنگلهای شمال نوشتهشده بود و ارتباطی با جنگلهای زاگرس نداشت. وی ادامه میدهد: جنگلهای زاگرس، جنگلهایی حفاظتشده است و هیچگونه برداشتی از این جنگلها نباید انجام شود. یعنی اگر دولت و سازمانهای متولی توان پیشگیری از قاچاق چوب از جنگلهای زاگرس را نداشته باشند، نمیتوان این طرح را محکوم کرد و طرح تنفسِ جنگلهای شمال تأثیری بر قاچاق چوب از این جنگلها ندارد.
این استاد دانشگاه ریشه قاچاق چوب را در وضعیت اقتصادی جنگلنشینان میبیند و میافزاید: تا زمانی که برای جنگلنشینان اشتغال ایجاد نشود و درآمدی نداشته باشند این تخلف همچنان ادامه دارد.
بیتوجهی برنامه هفتم به محیطزیست
دکتر حیدری با انتقاد از بیتوجهی برنامه هفتم پیشرفت (توسعه) به حفاظت از جنگلها میگوید: بهطورکلی برنامه هفتم پیشرفت در مقایسه با برنامههای قبلی که بهطور صریح به چالشهای محیطزیست و منابع طبیعی پرداخته شده بود بسیار ضعیف عمل شده و میتوان گفت این برنامه توجهی به محیطزیست و منابع طبیعی نداشته است. بهعنوان نمونه در برنامههای سوم و چهارم بر حفاظت از جنگلها، خروج دام از جنگل و همچنین احیای جنگلها و حفظ جادههای جنگلی تأکید شده بود، اما در برنامه هفتم به این چالشها اشاره نشده است. این پژوهشگر در خصوص وضعیت فعلی جنگلهای شمال و جنگلهای زاگرس اظهار میدارد: چالشهای جنگلهای شمال با جنگلهای زاگرس بسیار متفاوت است و باید بهطور مجزا به آنها پرداخته شود. نتایج مطالعه ۱۰ سالهای که روی وسعت جنگلهای شمال انجامشده، نشان میدهد وضعیت این جنگلها هم به لحاظ کیفیت و هم به لحاظ کمیت روبهکاهش است و طی ۱۰ سال گذشته، افزون بر اینکه سالانه حدود ۸ دهم درصد سطح جنگلها کاهشیافته، این جنگلها به دلایل مختلف ازجمله چرای دام، تغییر کاربریها و قاچاق چوب از درون نیز در حال تهیشدن است.
«زراعت زیر درختان» زاگرس را میخشکاند
این پژوهشگر مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور ادامه میدهد: جنگلهای زاگرس حفاظتشده است و نوع درختان این جنگلها با نوع درختان جنگلهای شمال متفاوت است، چون درختان جنگلهای زاگرس نقش مؤثری در ذخیره آبهای زیرزمینی دارند، بااینحال به دلیل ضعف مدیریت دستگاههای متولی در حفاظت از این جنگلها، شاهد کِشتِ زیراُشکوب (زراعت محصولات کشاورزی زیر درختان جنگلی) در این جنگلها هستیم که این چالش، پایداری این جنگلهای ارزشمند را به خطر انداخته و تهدیدی بالقوه برای تنوع زیستی در این منطقه است. به گفته دکتر حیدری کاشت جو، گندم و دیگر اقلام کشاورزی زیر درختان جنگلهای زاگرس) روبهافزایش است و کاشت زیراشکوب تهدیدی جدی برای جنگلهای زاگرس محسوب میشود. زیرا در کشاورزی بسیاری از جانوران بیمهره و گیاهان بهعنوان آفت و علف هرز شناخته برای افزایش محصول حذف میشوند. درحالیکه وجود همان موجودات زنده برای پایداری اکوسیستم جنگل ضروری است.
آتشسوزی جنگلها
وی میافزاید: شخمزدن زمین، استفاده از کود و سم و تردد ماشینآلات کشاورزی بر اکوسیستم این جنگلها تأثیرگذار است و موجب ازبینرفتن پوشش گیاهی، فرسایش خاک و استفاده از منابع آب شده و از طرفی احتمال وقوع حوادثی مانند آتشسوزی جنگل را نیز افزایش داده است.
به گفته حیدری افزون بر تغییر کاربری، تغییر اقلیم، خشکسالی و پدیده گردوغبار از دیگر تهدیدهای جنگلهای زاگرس است که این آسیبها بر ضرورت حفاظت جدیتر از جنگلهای زاگرس میافزاید.
نظر شما